به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، ۱۳ شهریورماه سال ۱۳۹۵ بود که حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجرای بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی سیاستهای کلی «خانواده» را که پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب شده است، ابلاغ کردند. از سوی دیگر نهاد مقدس خانواده و ضرورت تشکیل آن، همواره مورد تأکید خداوند متعال و اهلبیت (ع) بوده است، از همین رو در گفتوگو با حجتالاسلام محمد زارعی توپخانه روانشناس و عضو علمی گروه خانواده پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، به تبیین مفهوم خانواده محوری و بررسی سیاستهای کلی «خانواده» ابلاغی رهبر معظم انقلاب پرداختیم که در ادامه میآید.
از نگاه فرهنگی، خانواده فقط اختصاص به یک چارچوب خاص دارد
در نظر گرفتن خانواده با رویکرد فرهنگی در اولویت اول است , از نگاه فرهنگی، خانواده فقط اختصاص به یک چارچوب خاص دارد.
تعاریفی که امروز در غرب مطرح است و حتی توسعه داده شده، در این چارچوب نمیگنجد. از نگاه غرب، همجنسگراها و همباشها خانواده محسوب میشوند. در بافت فرهنگی، خانواده از یک زن و مرد تشکیل میشود که بین آنها عقد شرعی خوانده شده و براساس آن دختر و پسر، زن و شوهر معرفی میشوند که با تولد فرزندان زندگی آنها توسعه پیدا میکند. از نگاه دین نیز، خانواده متشکل از یک زن و شوهر است که براساس یک پیمان شرعی آغاز میشود و با تولد فرزندان ادامه مییابد.
براساس مدلهای موجود، به خانواده نگاههای مختلفی وجود دارد
براساس مدلهای موجود، به خانواده نگاههای مختلفی وجود دارد؛ بهعنوانمثال، خانواده درمانگرها نگاه سیستمی و خطی به خانواده دارند که در این نگاه، کمکم خانواده بهعنوان یک نظام مطرح میشود که البته براساس نگرش اسلامی نیز خانواده یک نظام و مجموعه است؛ یعنی مجموعهای از اجزا که در تعامل باهم، به دنبال هدف خاصی هستند و براساس سوره روم آیه ۲۱ قابلاستخراج است.
اخیراً براساس همین دیدگاه، خانواده را سیستمی، مجموعهای و معنوی میدانیم که نگاه سیستمی در آن حاکم است و به ابعاد معنوی هم میپردازد. ما یک نگاه به خود خانواده داریم که خانواده را با نگاه سیستمی میبینیم. بر این اساس، نقشهای اعضای خانواده، مرزها، ساختارها و تعاملات افراد باید درست چیده شود. از آن سو، یک نگاه کلان داریم که خانواده را براساس جزئی از سیستمی که در آن هستیم، باید ببینیم و هر برنامهای که در سطح کلان برای این جامعه میچینم، تأثیرش بر خانواده (چه تأثیر مثبتش و چه تأثیر منفی) وجود خواهد داشت.
ما در برنامهریزیهای خودمان این نگاه سیستمی را لحاظ کنیم. قطعاً باید نگاه ما به برنامهریزیها و اجرای آن متفاوت باشد تا خانواده بهعنوان جزئی از این سیستم، کلان دچار آسیب نشود.
خانواده درگذشته، محوریت بیشتری داشت
خانواده درگذشته، محوریت بیشتری داشت، در یک نگاه تاریخی به بحث خانواده، خواهیم دید اولین آثاری که از بشر بهدستآمده، ترسیم خانواده است. در کتابهای باستانی، این را بهوضوح میبینیم.
در ادیان مختلف نیز خانواده محوریت دارد. در برههای از زمان، خانواده از محوریت خارج شد. اوایل قرن بیستم با بحث انقلاب فرهنگی و دگرگونیهای اجتماعی و در کنار همه اینها، بحث انقلاب جنسی که در غرب اتفاق افتاد، خانواده جایگاه خودش را از دست داد و کمکم نگاه فرد محورانه، جای خانواده محورانه را گرفت. در نگاه فرد محور، صرفاً به دنبال مصلحت شخصی هستیم و به مصالح خانواده توجهی نمیشود.
با تجربه جنسی بهدستآمده از سال ۱۹۷۰ در غرب، خصوصاً آمریکا، نتیجه این نوع نگاه، متلاشی شدن خانواده بود و آسیبهای متعددی بر جای گذاشت که در کتاب «انقلاب جنسی، نهضت خود مهارگری» به آن اشاره شده است.
در این کتاب، پژوهشهای مختلفی دیده میشود. بهمحض اینکه خانواده به حاشیه رفت، آسیبهای فردی و اجتماعی نیز دوچندان شد.
آسیبهای اجتماعی مانند خشونتها و انحرافات جنسی توسعه پیدا کرد، اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد در غرب، نظریههای درمانگری بهشدت توسعه پیدا کرد.
ده نظریه عمده در زمینه خانواده و مباحث روانشناسی خانواده داریم و اینها بهاینعلت است که تجربه بشر به این مسئله رسید که اگر ما خانواده را از محور دور کنیم، هم فرد و هم جامعه آسیب خواهد دید و بهنوعی با متلاشی شدن خانواده، همهچیز بر باد خواهد رفت.
زمانی براساس این تجارب بود که در غرب تبلیغات خانواده توسعه پیدا کرد. اگر اواخر قرن بیستم را ببینید، هم نوع فیلمهای خانواده و هم کارهای فرهنگی در خانواده افزایش یافت. در کشور آمریکا، آگهینماهای تبلیغاتی متفاوت شد و درکنار هم بودن و خانواده، ترویج و تبلیغ شد.
اگر بخواهیم محوریت خانواده را با رویکرد دیگری نگاه کنیم، باید همان نگاه سیستمی را لحاظ کنیم. امروزه آسیبهای اجتماعی را چگونه میبینیم؟ ما وقتی از آسیبهایی مانند طلاق، خشونت، قتل، اعتیاد، روسپیگری، حاشیهنشینی و مانند آن صحبت میکنیم. این نگاه جزئی نگرانه است؛ زیرا همه اجزا ی این آسیبهای اجتماعی و فردی که در چارچوب خانواده قابلمشاهده است.
متأهلها نسبت به مجردها از سلامت روان بیشتری برخوردارند
پژوهشها نشان میدهند متأهلها نسبت به مجردها از سلامت روان بیشتری برخوردارند و احتمال قتل، خودکشی، اعتیاد و مشروبات الکی در بین آنها نسبت به مجردها کمتر است. اگر خانواده را در نقطه کانونی قرار دهیم، میتوانیم سلامت افراد را تضمین کرده و آسیبهای اجتماعی را کنترل کنیم؛ بنابراین، جوان برای رفع غریزه جنسی مجبور نمیشود به ناهنجاریها روی آورد؛ زیرا در بافت همین خانواده، میتواند ازدواج کند و نیازهای جنسی خودش را برآورده سازد.
در یکی از کشورهای غربی، ناهنجاری جوانان در یک برههای زیاد شد و حتی دولت را نگران کرد.
آنها در پژوهشها و علتیابیهای خود، متوجه شدند نوجوانان در خانوادههایی که پدرشان بهشدت مشغول کار است و فرصت رسیدگی به آنها ندارد، به ناهنجاریهای اجتماعی رو میآورند؛ لذا قانونی وضع کردند و به پدرانی که نوجوانان بین دوازدهتا شانزده سال دارند، مرخصیهای بیشتر داده شد تا زمان گستردهتری را با نوجوانان خود بگذرانند.
جالب است که بعد از مدتی شرایط متفاوت شد و جرم و جنایت در نوجوانان کم شد. این اعطای مرخصی و اهمیت دادن به نقش پدر، نوعی احیای نقش او در خانواده است.
در قرآن نیز به جایگاه و نقش پدر اشاره شده است. نقش مادر در خانواده نیز بسیار مهم است.
بحث مرخصیهای زایمان و بحثهایی که در سالهای اخیر در مورد آن صحبت شده، از نمونههای احیای نقش مادری است.
براساس دیدگاه روانشناختی، سالهای اول و دوم برای کودک، بسیار حیاتی است و نقش مادر نیز در این دوره از اهمیت بالایی برخوردار است، ولی متأسفانه مادر در این دوره حضور کمرنگی دارد. مادری که در این دوره، باید بیشتر در کنار فرزندش باشد تا سلامت جسمی و روانی او را تأمین کند، متأسفانه بیرون از منزل، مشغول کار است.
اگر بین مادر و نوزاد دلبستگی اتفاق نیفتد، این فرزند در آینده نمیتواند نقش همسری را بهخوبی ایفا کند. او حتی در تعامل با خداوند هم دچار مشکل میشود. ما باید نقشهای خانواده را محور قرار داده و به درستی احیا کنیم تا از آسیبهای اجتماعی و فردی دور شویم.
در تعریف از خانواده، باید آن نگاه سیستمی و کلان را داشته باشیم؛ زیرا با جزئی نگری، خانواده دچار آسیب خواهد شد.
بهعنوان پیشنهاد عملیاتی، باید یک فرماندهی واحد برای خانواده داشته باشیم تا بتوانیم خانواده را در کشور پیش ببریم؛ زیرا فرماندهی واحد میتواند سیاستگذاریهای استاندارد پایه ریزی کند و قدرت اجرایی لازم را برای هماهنگ کردن بخشها و مجموعههای مختلف در کشور خواهد داشت تا امر خانواده را در کشور سامان یابد.
امروز ما در بحث خانواده چه تعداد متولی داریم؟ شورای انقلاب فرهنگی، بهزیستی، وزارت کشور، وزارت جوانان، وزارت ارشاد و دیگر نهادها مشغول کار هستند، اما تا زمانی که به یکپارچگی نرسیم، آنچنانکه باید کار، ثمر نخواهد داد.
باید خانواده را در حد یک وزارتخانه دید
به نظر من باید خانواده را در حد یک وزارتخانه دید؛ وزاتخانهای که تمام امور آن را تحت اشراف خود بیاورد.
وقتی شورای انقلاب فرهنگی قصد دارد برای خانواده کاری را انجام دهد، آیا دیگر متولیان، با او همکاری خواهند کرد؟ بحث الگوی اسلامی خانواده که یکی از سیاستهای ابلاغی مقام رهبری است، تا چه اندازه در کتابهای درسی ما توسط متولیانی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی راه یافته است؟ برای رسیدن به اهدافمان به یک فرماندهی واحد، نیاز داریم. نداشتن یک فرماندهی واحد، یکی از علل نرسیدن به اهداف اصلی بوده است، اما به این معنا نیست که تلاشهای صورت گرفته را نادیده بگیریم.
اگر هرکدام از سازمانها بهصورت جزیرهای، امور مربوط به خانواده را انجام دهند، به نتیجه دلخواه نخواهیم رسید.
با افزایش مراجعین خانواده به رواندرمانگر و نیز افزایش طلاق، درمییابیم برنامههای اجرایی، نتوانسته ما را به اهداف اصلی که تحکیم نظام خانواده است، برساند. پس یکی از موضوعات مهم در رسیدن به اهداف اصلی (تحکیم نظام خانواده و حفظ منافع و مصالح آن) فرماندهی واحد است.
یکی دیگر از موضوعاتی که باید موردتوجه قرار گیرد و در ابلاغیه رهبر انقلاب نیز وجود دارد، بحث الگوی اسلامی است.
در دنیا بیش از ده نظریه و دیدگاه درمانی در خصوص خانواده داریم
در دنیا بیش از ده نظریه و دیدگاه درمانی در خصوص خانواده داریم که هرکدام از اینها پارادایمها و مبانی فلسفی خاص خود را دارد.
ما نمیتوانیم مدلهای مدون غرب را بهصورت کامل در جامعه پیاده کنیم. کارشناسان معتقدند برای افراد جامعه باید مدلی را انتخاب کرد که به فرهنگ آن جامعه نزدیکتر باشد.
در مجموعههای اسلامی درمانی که قرار است اتفاق بیفتد و خانوادهای که میخواهد مبتنی بر دیدگاه اسلامی باشد، باید تبیین شود.
یک بخش از کار نظری است و بخش دیگر کار انجام شده، ولی متأسفانه توجه کافی به آن نشده است. سیاستهای کلان باید با فرماندهی واحد و همچنین مدلهای اسلامی که براساس فرهنگ ما تدوین شده، اگر دستبهدست هم دهند و عملیاتی شوند، قطعاً موفق خواهیم بود.
اجرایی کردن فرماندهی واحد با الگوی اسلامی در خانواده میتواند ما را به اهدافمان در عرصه خانواده نزدیک کند.
بعد از ابلاغ رهبری و در سالهای اخیر، حرکتهایی اتفاق افتاده است، در برههای از زمان، چهبسا احساس میشد که خانواده خوب است؛ چون خانواده آن مشکل را به لحاظ عرفی نداشت و به همین علت چه در سیاستگذاری و چه در اجرای برنامهها به آن توجه نشده است.
کارهایی انجام شده، ولی اهداف سیاستهای ابلاغی مقام رهبری محقق نشده است، درست است که حرکت خوبی صورت گرفته، ولی تا رسیدن به اهداف، هنوز فاصله داریم. سیاستهای مقام رهبری، یک بحث جامع و کامل و دستورالعمل کلان است که میتوانیم سیاستهای کلی را در این شانزده بند پیش ببریم.
بحث محور قرار گرفتن خانواده است که در مقررات و قوانین باید اتفاق بیفتد. چرا ما نباید از راهنمایی، دبیرستان و دانشگاه، آموزشهای مهارت زندگی را به افراد بیاموزیم. جوانان در آستانه ازدواج، مهارتهای زندگی را باید بگیرند.
استخراج ۶۰۰ آیه از قران کریم در زمینه خانواده
برخی از پژوهشگران بیش از ۶۰۰ آیه از قران کریم استخراج کردهاند که در زمینه خانواده و مهارتهای آن است.
در غرب نیز اولین درمانگران خانواده در کلیساها و پدران معنوی بودند. مراکز مذهبی مانند مساجد باید در محوریت باشند. بهعنوان راهحل در بحث خانواده، ابتدا میتوانیم برای هر مسجد یک کلینیک درمانی داشته باشیم و بسیاری از کارگاهها را در مساجد برگزار کنیم. این زمینهای است برای آموزش بهتر و ارتباط معنوی که زوجین میتوانند با مسجد برقرار کنند، این دست برنامههای کاربردی، حتماً مورد استقبال قرار میگیرد.
برخی از مساجد در این زمینه فعال شدهاند و مهارتهای همسرداری را آموزش میدهند و این کار مورد استقبال متولیان و خانوادهها قرار گرفته است.
رسانه ظرفیت بالایی در آموزش مهارتهای زندگی دارد، متأسفانه بهجای قوام بخشی به جایگاه زن و شوهر، در سریالهای رسانه ملی، نقش مرد و زن تخریب میشود و یک زن عصبانی و یک مرد همیشه ناتوان به تصویر کشیده میشود. باید در ساخت هر فیلم یک کارشناس توانمند در حوزه خانواده و فرهنگ بهعنوان ناظر قرار داده شود.
دربند شماره ۱۳ سیاستهای ابلاغی رهبر معظم انقلاب، موضوع مادر و پدر، موضوعاتی است که باید بهصورت مفصل درباره آنها بحث کرد، بهعنوان یک تجربه بالینی در برخی از مشاورهها میبینیم برخی از خانمهای خانهدار، احساس بدی دارند و گمان میکنند یک زن خانهدار یعنی کسی که هیچ کاری نمیتواند انجام دهد و فقط مادری میکند؛ درحالیکه نقش مادر بسیار وسیع، سخت و اثرگذار است. چرا درباره نقش مادری و جایگاه آن در رسانهها و آموزش، کار درستی انجام نشده است. به خانه داری باید به دیده یک شغل نگیریست تا از حمایتهای اقتصادی برخوردار شود.
باید برای اشتغال زنان در خانه کاری انجام داد؟ زن بهعنوان بازوی حمایتی میتواند درون خانه کار کند و مشاغل خانگی هم داشته باشد. در جامعه خانواده محور، برنامه های اقتصادی باید آسیب شناسی شود که آیا این برنامهها به خانوده آسیب میزند یا خیر؟
در خصوص رسانه و در زمینه شبکههای اجتماعی آنگونه که باید، درست تصمیمگیری نشده است، خانواده در فضای اجتماعی، دچار آسیب میشود و البته این اختصاص به جامعه ما ندارد.
کیفیت مدیریت فضای مجازی بسیار مهم است
کیفیت مدیریت فضای مجازی بسیار مهم است، در همه جای دنیا، خیانتهای سایبری که یکی از علتهای اصلی طلاق است، اتفاق میافتد.
بنده نیز بهعنوان یک رواندرمانگر روزانه مراجعینی دارم که این مشکل را دارند. ما باید برای این فضا برنامه داشته باشیم، در سیاستگذاریهای کلان، در آموزش سیاست و اقتصاد، اگر اولین ملاحظه خانواده باشد، خانواده محوری اتفاق افتاده است که میتواند توفیقات مختلفی را در ابعاد مختلف برای ما داشته باشد. اگر در سطح سازمانی، فرماندهی (خواه در سطح سازمانی، خواه وزارتخانه) را تأسیس کنیم و متولی امر خانواده در کشور شود و به تعبیر عرفی، حرفش نفوذ داشته باشد و قوانینش الزام اجرایی داشته باشد، بسیاری از مشکلات خانواده را حل کردهایم.
در قدم بعدی باید مجموعهها را از متون اسلامی استخراج کرده و توسعه دهیم و این کار اصلاً دشوار نیست. زمانی که آن سیاستگذاری و فرماندهی باشد، در کتب درسی میتوانیم آموزش دهیم و در آموزشهای پیش از ازدواج میتوانیم آن را عملیاتی کنیم.
نظر شما